سلام
عاغـــــا از مدرسه برگشتم ^^
خو خوب بود ولی اونقدا :))
به هرحال خوش گذشت و مثل همیشه کلی خندیدیم ^^
منم کلی خوراکی و لواشک برده بودم بروبچ ذوقیدن :))
آها راستی حدودا 20-30 نفر میشدیم و همه هفتم بودن
+
عاغا لیلا بیشعور دیر اومد :/
حالا خوبه هممون بخاطر اون اومده بودیما :/
نچ نچ نچ نچ سوگل چقدر از دستش عصبانی بود!به حدی که جیگرم واسه لیلا کباب شد :))
+
دیشب گفتم نارنجک دستی انداختن دیگه؟!
خب حالا اونموقع که انداختن ما سر شام بودیم.صداش یه چیزی تو مایه های بومممممممممممم بود!
تا شنیدم قلبم وایساد قاشق از دستم پرت شد نصف ماکارونی ریخت روم :///
ای بشکنه دستت بیشعورررررررررررر :///
+
بگوشید.قشنگه :)
برچسب : نویسنده : cdelkhoshihayeman0 بازدید : 88