سلام
خیلی بدم میاد از اینکه یه روز در حد مرگ اعصابت خورد بشه
بعد فرداش عین این بچه 3 ساله ها سر ذوق باشی :/
اه آخه سن بلوغ واسه چی باید اینجوری باشه؟ :/
وجدان:همه ی اینا رو گفت که بگه الان نسبت به دیشب حالش خیلی خوبه :|
بعله بعله منظورم همین بود :))
+
مطالعات که هیچی -___-
ولی عربی رو خوب دادم :))
+
جییییغغغغغغغغ فردا باید کادوی لیلا رو بدمممممم!!
خیلی ذوقیدم کلی هم هیجان دارم :))))
خدا کنه خوشش بیاد خدا کنه خدا کنه خدا کنــــــــــه ^^
+
لیلا با نهارا زیاد خوب برخورد نمیکنه :/
کلا خواهر بزرگِ بدجنسیه :/
میگفت:« یه شب شام ماهی داشتیم.مامانم یه تیکه ی خیلی صافشو مثل همیشه داد به من ^^
نهارا مثل همیشه اومد روی پای من نشست :/
بعد قاشقش رو برداشت و تق تق!! زد رو ماهیم T_T ماهیِ صاف و یه دستم نابود شد T_T
منم زدم زیر گریه!هی به مامانم میگفتم:من دقیقا همونو میخوام!من ماهیمو میخوام!
مامان بابام همینجوری نگام میکردن فقط! (عادت کردن به کارای لیلا :|)
از اونور نهارا اومد دستشو بزاره روی شونم که من جا خالی دادم و رفت توی سفره!!
کاملا هم حقش بود! »
ما: :|
چقدر زدیمش!!
خیر سرش 13 سالشه سر یه غذا گریه میکنه :|||||
+
شمام نصفه شب بالشتتون رو برعکس میکنین؟؟
خعلی حال میده لامصب :)))))
انگار از استوا میری قطب!!
+
خوشی هاتون مستدام :))
برچسب : نویسنده : cdelkhoshihayeman0 بازدید : 83